توی این مدت همش اومدم انتقاد کردم و از نابسامانی ها و مشکلاتمون گفتم مطمئنا تموم نشده حالا حالا ها هم که بنویسم تموم نمی شه اما دیگه حال خودم گرفته شد گفتم توی این پست توی این پست یه ذره از خوبی های کشورمون و مردممون هم بگم...........

بعضی وقتها حتی از اینکه توی این کشور زندگی می کنم هم خسته می شم اما خیلی وقتها هم بهش افتخار می کنم با همه ی مشکلاتش خوشحالم که توی ایرانم و توی یه خانواده ی مذهبی به دنیا اومدم ، خوشحالم که وقتی محرم میشه تعداد افرادی که پیرهن مشکی می پوشند و شبها دسته دسته میرن مجلس آقا زیاده خوشحالم که شب های محرم از خیابونا که رد میشم از هر گوشه صدای عزاداری برای اباعبدالله بلنده خوشحالم که ماه رمضونا گرسنگی رو توی چهره ی خیلی از مردم میشه دید( البته برخلاف اون عده ای که با هم میریزن توی یه سوپر مارکت و ملاحظه ی صاحب مغازه رو هم نمی کنند و .....)خوشحالم که شب های قدر بازم هستند عده ای که سه شب بی خیال خواب نازشون می شن و تا صبح دعای شریف و بزرگ جوشن کبیر رو می خونند ،   خوشحالم که مردم کشور ما حداقل شده سالی یکبار برای ظهور آقا امام زمان از ته دل دعا می کنند اونم نیمه شعبانه ( بازم از هیچی بهتره نه!!!!!!!) ....... خوشحالم که ماه محرم شرکت توی دسته های عزاداری شده یه فرصت برای دوستی های جدید زیر علم امام حسین!!!!!!!.......خوشحالم که خیلی از هیئتا شده برای خودنمایی که بگن ما هم هیئت داریمو خرج می دیم و آخر هیئتم هر کار نادرستی که دلشون می خواد انجام می دن!!!!!!!!.............خوشحالم که شب شهادت حضرت علی (ع)مردم به مناسبت پیروزی یه وزنه بردار در المپیک از خوشحالی می زنن و می رقصند.....................

خوشحالم که............

نه دوباره حرفام تلخ شد اصلا به من نیومده حرف از خوشحالی بزنم ...

بی خیال بریم سراغ همون دعای همیشگی مون:

                               اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

داریم کم کم به دهه کرامت نزدیک میشیم.

این دهه برای ما ایرانیا یه حس و حال دیگه داره چون تولد دوتا نور چشممون توی این دهه است ، تولد آقامون امام رضا (ع) ، سلطان ایران که دلم برای پنجره فولادش پر می زنه و تولد خانم فاطمه معصومه که خودتون می دونید چقدر کریمه...............

دلم مشهد می خواددلم قم می خواد......

کاش الان مشهد بودم کاش می تونستم سرمو بذارم روی دیوار دارالحجه که نزدیکترین مکان به مضجع شریف آقام امام رضاستو با آقام درد و دل کنم.......

گدایی درِ تو پادشاهی فرداست    

                       کجا روم که دو چشمم بر آستان رضاست

تویی که قبر تو قندیل عرش می باشد

                     تو را کرم سزد این خانه خانه زهراست

اذان ماذنه تو منادی عشق است

                     فدای قبه قبرت شوم که قبله نماست

درد دل کنم ... که آقا ما چرا اینجوری شدیم؟ چرا انقدر بی خیال و راحت طلب شدیم؟ بگم آقاشرمنده آقا من به جای همه معذرت می خوام ، معذرت می خوام که حرمت کشوری که شما سلطانشید نگه داشته نمی شه آقا شرمنده ام که توی ایران مردمش از همه جا بیشتر سر هم کلاه می ذارن و برادر به برادرش رحم نمی کنه شرمنده ام که توی ایران این همه حق و ناحق می شه و اینهمه ظلم میشه ، شرمنده ام که انقدر فساد ، بی اخلاقی و بد حجابی توی کشور شما زیاد شده شرمنده ام که توی شهر خودت (مشهد) آقا جلوی چشمات چقدر مردم راحت نادیده تون می گیرن (بازم میگم تو رو خدا به کسی بر نخوره همه جا خوب و بد داره الان مثال اونجا یادم اومد و گرنه تهران که از همه جا بدتره ......)چرا مستقیما گفتم مشهد؟ چون چند سال پیش با مدرسه اردو رفتیم مشهد ، هر دفعه که می رفتیم بازار رضا من فقط سر مو می انداختم پایینو از آقا معذرت خواهی می کردم که بابا مردم حداقل حرمت اینجا و این شهرو که کنار حرم آقاست رو هم نگه نمی دارن ؛ گرون فروشی و .. کلاه برداری که یه چیزی رو سر بازار می دن 2000 تومن بعد همونو ته بازار میدن 20.000 تومن به کنار، بی اخلاقی و نگاه های نادرست و ..... هم که ............

ای خدا کی می رسه روزی که عدالت، اخلاق، ایمان، اعتقاد، باور به خدا و ائمه و در نهایت اسلام حقیقی همه جا رو فرا بگیره، به امید اون روز.........

             اللهم عجل لولیک الفرج

ادامه داره.......

این تصویر هم پارسال توسط خودم طراحی شده

سلام

بعضی وقتها زندگی واقعا برام کسل کننده میشه چون وقتی آدم دور و برشو نگاه می کنه و میبینه که آدم خوب و معتقد چقدر کمه واقعا دلش می گیره ، توی یه وبلاگ دیدم که نوشته رادیوو وتلویزیون خودمونخیلی با ماهواره فرقی نداره اما یکی مخالفت کرده بود و حتی (به شوخی ولی....) گفته بود میگم بچه های بالا جوابتو بدن............

واقعا برام عجیب بود آخه بگو تو که مخالفی ، یه برنامه ی خوب و پر محتوا مثال بزن تا ما هم قبول کنیم.....

صاحب وبلاگ ( منسوب به تیرباچی) گفته بود که چرا توی تلویزیون از حجاب صحبت نمی شه آخه آقای محترم مگه حجاب توی تلویزیون و اصلا سینمای ما( البته سینما که به کل بحثش جداست!!!!!!) جایی داره؟؟؟؟؟؟؟

شاید خیلی ها با حرف من موافق نباشن و بگن حجاب در تلویزیون ما کامله......... اما من میگم معلومه که شما نمی دونید معنی و مفهوم حجاب چیه و فقط یه دید سطحی دارید و فکر می کنید که اگر خانوما موهاشون بیرون نباشه و لباساشونم پوشیده باشه این شد حجاب!

اما نه خود واژه ی حجاب برای چیزی به کار میره که از خودنمایی جلوگیری می کنه مثلا چرا میگن خانومایی که پیر شدند موهاشون سفیده اگر کمی هم موهاشون بیرون باشه اشکالی نداره؟ چون موی سفید یه پیر زن جلب توجه نمی کنه، خودنمایی نمی کنه.(البته اگر مدل خاصی درست نشده باشه)

حالا برگردیم سر همون حجاب تلویزیون؛ خدایی خانومایی که در تلویزیون دیده میشن شال و روسریشون کیپه اما............ اما چهره شون انقدر آرایش داره که همون به اصطلاح حجابشون جذابیت و خودنماییشونو چند برابر می کنه ، ممکنه لباساشون خیلی پوشیده باشه ، تنگ نباشه و حتی آستیناشم تا مچ باشه اما انقد زیبا طراحی شده و انقدر از رنگهای زیبا و جذابی استفاده شده که...........

حالا دیدید؟ دیدید تلویزیون ما هم از ماهواره چیزی کم نداره ؛ تو فیلم ها و سریالهای مختلف به راحتی ارتباطای حروم رو نشون می دن که چقدر عادیه......... خب همینه که فساد زیاد شده دیگه........

بابا مردم ما جنبه ندارن ( با عرض پوزش) وقتی یه چیزی رو توی رسانه ی ملی و اسلامی  می بینند دیگه براشون تمومه ؛ حکم صحیح بودنش براشون صادر میشه آخه همه که آگاهی کافی رو ندارن......

یه مدت بخاطر مشغله ای که داشتم تلویزیون نمی دیدم ، واقعا راحت بودم احساس بهتری داشتم ، ذهنم مشغول نبود الانم سعی کردم خیلی کمش کنم حتی سریالهایی که همه تعریفشونو می کنند رو هم به ندرت می بینم یا یه بار می بینم اگر بی محتوا بود ادامه نمی دم ؛ ?آخه چیه که میان نشون می دن دختره برای حرص و کمال طلبی رفته آویزوون یه پیرمرد همسن پدرش شده، به نظرم بدتر دارن خط می دن و این خیلی بده!!!!!!!!!

بخدا یه قسمتو دیدم انقدر اعصابم خورد شد که به مادرمم گفت ولش کن بی محتواست.........

بازم میگم خدا عاقبتمونو به خیر کنه..............

دلم خیلی گرفته از دست این زمونه از دست این مردم که خودشونم نمی دونن چرا اینجوری شدن البته من خودمم از اونا بدترم....

بیایید با هم دعا کنیم که آقامون زود تر بیان و وضعیتمونو سر و سامون بدن من یکی که خیلی خسته ام بیشتر وقتها انقدر  فشار ها روم زیاد میشه که واقعا از ته ته دلم میگم آقا تو رو خدا دیگه بیا.............دیگه همه مون بریدیــــــــــم......

                               اللهم عجل لولیک الفرج

ادامه داره..........

سلام

بازم اومدم تا یکم دیگه انتقاد کنم و خالی شم.......

یکی دیگه از مشکلات اساسی جامعه مون می دونید چیه؟ تبعیض.... پارتی بازی....و حق و ناحق کردن...

توی کتاب دینی دبیرستان نوشته بعضی از آدما توی این دنیا یه جوری حق بقیه رو ضایع می کنند که یه سری دیگه حتی نمی تونند استعداداشونو شکوفا کنند ، اون موقع فکر کردم آخه چه جوری؟؟؟ این که خیلی بده!!!!!!!

و تنها راه حلی که به ذهنم رسید این بود که ای کاش خداانقد اختیار به آدما نمی داد ای کاش آدما انقد احساس آزادی نمی کردن..............

حالا که بیشتر وارد جامعه شدم می بینم آره همینجوریه بعضی از آدما توی بی شرمی نظیر ندارن، گنده گنده هاشونو ول کن....... فکر کن وقتی به بچه های مردم رحم نمی کنند دیگه چه برسه به........

همین قضیه کنکور خودمون خدایی چقدر تبعیضو پارتی بازی .......

چقدر نامردیه که با آینده یه عده جوون انقد راحت بازی بشه که به راحتی یه نفرو که رتبه ی خوبی داره مثلا 2000 یا 3000 رو برای رشته ی مورد علاقه اش نپذیرن بعد آشناهاشونو با 30000 بیارن بشونن سر کلاس بعد که از مسئولش می پرسن میگه نه انشاءالله اونا چیزای بهتری قبول میشن...................

چقد بی انصافیه که تو توی یه کار خبره باشی و بتونی به بهترین شکل انجامش بدی اما حقت پایمال بشه و یه آدم نابلد اما با یه پارتی درست و حسابی بیادو جاتو بگیره.........

اگر تا فردا هم از این چقدر نامردیه ها ....... و چقدر بی انصافیه ها......... بنویسم بازم تمومی نداره...

فقط یه حرف می مونه:

                اللهم عجل لولیک الفرج

ادامه داره........

سلام

اسم این پست رو گذاشتم یه انتقاد درست حسابی یا بهتر بگم یه حرف حساب .

این روزا که بازار انتقاد گرمه و انگار مردم و مسئولین ظرفیت انتقاد پذیریشون بالا رفته یا بهتر بگم یه گوش شده در و یه گوش شده دروازه منم گفتم از قافله جا نمونم ومنم یک متن انتقادی بنویسم اما انقدر حرفای دلمو انتقادام از اطرافیانم، از مردم ، ازمسئولین و........ زیاده که نمی دونم از کجا شروع کنم امروز یکی از منتقدین که البته حرفای طنز می زنه داشت میگفت بهتره انتقادو با انتقام اشتباه نگیریماما به نظرم حرفای خودشم خیلی انتقاد نیسترفایی میزنه که شاید به گوش مردم خوش بیاد و بگن عجب دل و جرئتی داره اما بیشتر که فکر کنیم میبینیم که حرفای خاصی هم نمی زنه  و یه جورایی داره کلمات . جملات مسئولین و .... رو توی یه بسته بندی قشنگ و جذاب برای مردم از طریق رسانه ی ملی و عمومی به جامعه تزریق می کنه، یه موقعی عاشق برنامه هاش بودم می گفتم دمش گرم حرف دل ما رو می زنه اما حالا که فکر می کنم می بینم نه ، حرفاش سازماندهی شده است بعدشم مثلا حرفای یه منتقد طنز چه کمکی به ما جامعه مون می کنه جز اینکه یه ربع می خندیم با حرفاش.

اما دوستان یه همچین آدمی تا نره پای درد دل یه عده آدم گرفتار " نه مثل خودش سر خوش و راحت" نشینه نمی فهمه که انتقاداتش چقدر بی ربط و بی پایه و اساسه.

اگر بره و زندگی خانواده ای رو ببینه که با ماهی 450 تومن داره سعی می کنه آبرومند زندگی کنه دیگه عمرا بگه چرا به کسی که ماهی 3 ملیون درآمد داره اس ام اس زدن که برای انصراف بده و یارانه نگیره.....

بله.......

بله....... به این جور آدما میگن مرفهان بی درد که تا خودشون سختی نکشن نمی فهمن بقیه چی می گن،

اینم از منتقدای عزیز کشورمونکه نه تنها جامعه و اقتصاد و مسئولین رو مورد نقد قرار نمی دن بلکه ملت رو هم به تمسخر گرفتن و روی شعور مردم هیچ حسابی باز نکردن....

از طرف دیگه مثلا توی کشور اسلامی زندگی می کنیم اما اگر دقت کرده باشید آثار اسلام خیلی کم شده مسلمونا از اونا کمتر.... خدا عاقبتمونو به خیر کنه.

بعضی وقتها که باید از خونه برم بیرون از ته دل آرزو می کنم که ای کاشمی شد نرم چون واقعا راه رفتن توی خیابونا سخت و عذاب آور شده دیگه واقعا آدم احساس خفگی می کنه،

آخه چرا ..... چرا باید توی یه جامعه ی اسلامی انقدر وضعیت غیر قابل تحمل باشه مگه ما این همه برای استقلالمون تلاش نکردیم مگه اینهمه جوون ندادیم " حالا این حرفو زدم بعضیا میگن ای بابا ینم شروع کرد، خسته شدیم انقدر این حرفارو شنیدیم" حتی من یه جاهایی شنیدم که گفتن : "مگه ما به اون جوونا گفتیم برت خودشونو بندازن زیر تانک خودشون رفتن به ماچه؟ چرا منتشو روی سر ما میذارید" وقتی این حرفا رو میشنوم واقعا قلبم به درد میاد که خدایا چرا انقد قلبها تیره شده؟ چرا انقدر مردم سنگدل شدن؟ چه بی تفاوت از کنار از خودگذشتگی و خون دادن شهدا می گذرند؟ یعنی تا حالا هیچ کدوم با وجدانشون تنها نبودند؟ هیچ کدوم به این فکر نمی کردند که اگه اون جوونا اون موقع نمی رفتندما الان کجا بودیم؟ توی یه کشور مستقل بودیم؟ زندگیمون انقد راحت بود؟ استقلالمون انقد زیاد بود؟

امـَـــــا نه اونا همه شون وجدانشون رو با عفت و حیا زیر خروار ها خاک چال کردند......

بزرگترین مشکل مردم ما سه چیزه: تنبلی ، راحت طلبی و چشم و هم چشمی .....

بخدا همینه مشکل همین جاست، مشکل اینجاست که خانوما میگن: روسری مو سفت کنم خفه میشم..... وای اون مانتو خیلی بلنده آستیناشم خیلی بلنده می میرم از گرما........

 وای چادر که نگو مگه منم املم؟

 چرا آزادی نداشته باشم؟

 چرا همه نفهمن که من چقدر زیبا هستم ؟ بذار همه بدونن اینو!

   اصلا به من چه که بقیه نگاهم کنند گناه می کنند این مشکل اوناست می تونند سرشونو بندازن پایین...

اینم از خانومای ایرانی مسلمونمون (البته همه جا استثنا هست لطفا به کسی برنخوره)

حالا می رسیم به آقایون ، یه موقعی مردا برای خودشون و سرو وضعشون هویت و شخصیت قائل بودن اما توی این دوره زمونه انگار دیگه شخصیت برای کسی اهمیت ندارهمه فقط و فقط می خوان ظاهرشون جوری باشه که همه نگاهشون کنند........... همیشه مد بوده خانوما اهل چشم و هم چشمی اند اما حالا اگه بیشتر نگاه کنیم می بینیم که آقایونم از قافله جا نموندن.......... میگید چطوری؟؟؟؟؟

اینطوری که ابرو برمیدارن.........آرایش می کنند...........موهاشونو هر روز یه مدل درست می کنند..........رنگ می کنند.....ناخن بلند میکنند و.........

بعضی وقتها که از بیرون میام تنها راه حلی که به نظرم می رسه و تنها دعایی که می تونم بکنم این یه جمله است:

                                              اللهم عجل لولیک الفرج

بخدا جز امام زمان (عج) کسی نمی تونه این وضع رو تموم کنه کسی نمی تونه به مردم سر و سامون بده پس بیایید با هم بگیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن

صلواتک علیه و علی آبآئه فی هذه الساعة

و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا

ودلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک و طوعا و تمتعه فیها طویلا

برحمتک با ارحم راحمین

این پست ادامه داره.........