امشب سر مهربان نخلی خم شد در کیسه نان به جای خرما غم شد
در کنج خرابه ها زنی شیون کرد همبازی کودکان کوفه کم شد...
ای دوستان آبرو دار در نزد حق ، در نیمه شب قدر مرا هم دعا کنید
مــبادا لیــله قــدرت سرآیـد گنه بــر ناله ام افــزون تر آیـــد
مبادا ماه تو پایان پذیــــرد ولی این بنده ات سامان نگیرد
از باغ می برند چراغانیت کنند تا کاج جشن های زمستانیت کنند
پوشانده اند از صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانیت کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی شاید به خاک مرده ای ارزانیت کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانیت کنند
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند
(( فاضل نظری))
خدایا کفر نمی گویم ، پریشانم ، چه می خواهی تو از جانم ،
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی ،
خداوندا تو مسئولی،
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و
از احساس سرشار است!!
(((دکتر علی شریعتی)))
وقتی تخم مرغی با نیرویی بیرونی می شکند یک حیات پایان می پذیرد،
وقتی تخم مرغی با نیرویی درونی می شکند یک حیات آغاز می شود،
پس همیشه یک حیات تازه با نیرویی درونی شروع می شود.
.: Weblog Themes By Pichak :.