یادآوری
اربعین شد و چهل صباح است که سرور و سالار شهدا با مظلومیت تمام به شهادت رسیده اما، ما همه غافل شدیم و دوباره مشغول زندگی دیروز و فردای خود شدیم و بی هیچ تغییر و ترقی هدف امام را فراموش کردیم.........
به محض اینکه از آن عزاداری ها و سینه زنی ها قدری فاصله گرفتیم یادمان رفت که ارباب و خانواده بزرگوارشان چرا این همه درد و رنج را به جان خریدند، دوباره یادمان رفت زمانی را که در مراسم عزاداری شرکت می کردیم و اشک می ریختیم و توبه می کردیم و به اربابمان قول دادیم که : آقا دیگر تکرار نمی شود ، دیگر دل شما را به درد نخواهیم آورد و رنجی را که به خاطر ما کشیده اید را به هدر نخواهیم داد اما........
اماپس از مدتی کوتاه ، فقط چهل روز همه چیز از خاطرمان رفت و از یاد بردیم که چه قولی داده بودیم .
آقا ببخش ! آقا سهل انگاری ها و فراموشی های مارا ببخش، ببخش آقا که فریب این دنیای پر زرق و برق را خوردیم و به خاطر این دنیای فانی ، دل مشغولی های دائمی برای خود دست و پا کردیم !
هرگاه که به یاد این غفلت های خود می افتم این بیت شعر را به یاد می آورم که :
آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را
نکته ی مهمی که بد نیست به آن اشاره کنم این است که:
(( بعضی ها فکر می کنند چون گرفتارند نمی توانند به در خانه ی خدا بروند ، اما غافل از اینکه چون به در خانه ی خدا نمی روند ، گرفتارند! ))
ای کاش فقط یکبار خود را در کربلا و در روز عاشورا تصور کنیم یا اصلا عاشورا که جای خود دارد ای کاش لحظه ای خود ا با رنج ها و مصیبت های عمه ی سادات و طفلان و اهل حرم امام حسین پس از عاشورا میان آن همه حرامی که بویی از رحم و مروت و انسانیت نبرده اند همراه کنیم ، ای وای از این همه مصیبت.......
و ............ ای وای از این همه غفلت........
سرباز کوی عترت
.: Weblog Themes By Pichak :.